پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

پارمیس خوشمل من

پارمیس کوچولو

سلاممممممممم... الان که دارم اینومینویسم پارمیسم خوابه باباجونشم رفته سرکار. دلم براش ی ذره شده الان تقریبایه ساعته خوابه....الهی بمیرم دیشب خیلی خسته شد...رفته بودیم خونه ی عموکامرانش اونم یه دخمل داره اسمش پاریناس دوسال ازپارمیس بزرگتره هی میومدلپ پارمیسومیکند...الان لپاش گل انداخته دیگه آخرش گریش گرفت بعدمامان آیسان مامان پارینا اومدبردش...اونوقت پارمیس یه لبخندکوشولوزد.... عزیزممممم.... امروزساعت 9 بردمش حموم الهی فداش شم خیلی حمومودوست داره باآب هابازی میکرداین قدمواظبش بودم که یه وقت نیفته این قدظریفه که نگوالهیییی بمیرم فردابایدببرمش پیش آقای دکتر...عزیزم چون خیلی ضعیفه برای همین نمیونه شیربخوره عزیزممممم... ببخش...
24 فروردين 1391

سیزده به در

سلامممممم به همه ی دوستای عزیززززممممم....   امیدوارم سیزده به دربهتون خوش گذشته باشه...به من یکی که خیلی خوش گذشت باعشقم حسابی حال کردیم... والبته پارمیس کوچولوهم حسابی حال کرد...بااینکه هنوزنمیتونه حرف بزنه ولی یه شیرین زبونی میکنه که نگوووو الهیییییی...هومنم که هی سربه سرش میزاره اونم ازخنده ریسه میره... والبته خدانکنه گریش بگیره دیگه امون نمیده... بعدشم کلی عکس گرفتیم باهومن وپارمیس اومدیم خونه همه خسته وکوفته رومبل ولوشدیم حالا پارمیس گریه گریه...من میخوام تلویزیون ببینم دیگه باباباش مجبورشدیم تلویزیوناروشن کنیم خانم تلویزیون ببینه... دیگه من وهومن اینجوری بودیم ولی پارمیس خانوم دیگه نزدیکای ساعت دوونیم...
17 فروردين 1391
1